این روزها همه ی توجه ها معطوف به انتخابات ریاست جمهوری می باشد و گویا همه چیز متوقف شده است جز دردهای ما! دردهای ما توقف نمی یابد و کاری به انتخابات ندارد. از شعار و حرف خسته شده است و با رنگهای سطحی که کاندیدا به خود می گیرند تسکین نمی یابد!

 یکی از دردهای ما حوزه ی فعالیت زنان است. نزدیک انتخابات خیلی ها یادشان می افتد که نیمی از آرا مربوط به این قشر می باشد. جامعه شناسی زنان خود بحثی دیگر می طلبد و اینکه چه تعداد از زنان را می توان به عنوان فعالین سیاسی و فرهنگی حساب کرد و آرای خاص این قشر را جلب نمود! 

قطعاً برای زنان، خانواده اولویت اول زندگی خواهد بود، اما این هیچ تناقضی با حضور فکری در جایگاه های کلان و درخواست چنین جایگاه هایی ندارد، چرا که ما نمی توانیم از زنها بخواهیم فکرشان را متوقف کنند و اگر توسعه ی فکری و تولیدات فکری داشته باشند باید آن را کجا سرمایه گذاری کنند و آیا این به دور از عدالت نیست که زنان متناسب با شأن اندیشه ای خود در جایگاهی مناسب قرار نگیرند؟ قرار گرفتن زنان در کارهای اجرایی به منزله ی قله هایی است که راه را برای فعالان زن فرهنگی و حضورشان در جایگاه های کلان تصمیم سازی هموار خواهد ساخت.

دیدگاه کاندیداها نسبت به زنان و واقعیت شعارهای کاندیداها را، از نوع تعامل امروزشان با زنان می توان دید. در این جا سوال مهم این است که در کدام یک از ستادهای فعال شده ی کاندیداها، زنان در سطوح کلان تصمیم سازی حضور دارند و نه فقط به صورت نمایشی یا برای اقدامات جزئی!! وقتی عدالت در مورد چنین امری مورد توجه قرار نگیرد چگونه بر امور دیگر قرار خواهد گرفت!!

باید پرسید منظور آقایان کاندیدا، از شایستگی چیست؟ و با چه معیاری آن را می سنجند؟ درحالی که بستر فعالیت زنان و مردان عادلانه و متناسب با شأن آنها نیست. گویا جنسیت خود بخشی از معیار شایستگی محسوب می شود.

یک نمونه ی آن؛ بعد از 34 سال از انقلاب اسلامی در یکی از دانشگاههای علوم انسانی مرد بودن یک موهبت بارز برای گزینش افراد در دکتری و حتی کارشناسی ارشد می شود و پله های ترقی به یُمن جنسیت طی می گردد! پس می توان گفت یکی از سوالاتی که باید از کاندیداها پرسید، این است که به صورت شفاف نگاهشان را در مورد زن و حضور اجتماعی زنان بیان کنند.

چندی پیش دیدار زنان فعال با رهبر انقلاب بود که ایشان در آن جمع فرمود: «نگذاريد حضور نمايان زنان فعّال در جبهه‌ى انقلاب كمرنگ بشود. ديگران در مواجهه‌ى با انقلاب و معارضه‌ى با انقلاب سعى ميكنند از عنصر زن و زنانِ كارآمد استفاده كنند؛ جبهه‌ى انقلاب، زنان كارآمد و فعّال و زبان‌آور و نويسنده و عالِم و دانشمند به مراتب بيشتر دارد.» 

خوب بود که رئیس مرکز امور زنان ریاست جمهوری آماری از زنان فعال سیاسی ارائه می داد و می گفت که این نهاد و یا حتی نهادهای دیگر از جمله کمیسیون زنان مجلس و نهادهای مردم نهاد در حمایت زنان فعالان سیاسی چه کردند و چه تمهیداتی برای بازتر شدن فعالیت آنان اندیشیده اند؟ زنانی که برای مصون ماندن از آسیب های فراوان اجتماع، مجبور به خانه نشینی هستند.
هر چند که مرکز امور زنان با اضافه کردن پسوند خانواده باز هم در امور خانواده و حفظ آن توفیقاتی نداشته است. 

حقیقت این است که فعالیت های فرهنگی برای زنان به مراتب با مشکلات بیشتری نسبت به مردان روبروست و جالب این است که گویا مسئولان امر این قشر را کلاً قشری گمنام تصور کرده اند و حتی اندیشدن به آن را نیز فراموش کرده اند (در مصوباتی که زنان فعال بعد از دیدار با رهبری داشتند نیز بندی مبنی بر حمایت از فعالان فرهنگی مشاهده نشد!).

درست است که ما برای آرمانهایمان مبارزه می کنیم اما این به معنی بی توجهی مسئولان و اندیشیدن تمهیداتی برای آسان شدن فعالیت زنان و رشد نمودن شأن متناسب با توانایی های فکری نیست که اگر این کوتاهی ها ادامه یابد، کمتر زنی حاضر به پرداخت هزینه های مختلف برای حضور در عرصه های سیاسی و فرهنگی می باشد.

در ذیل برخی از آسیبهای فعالیت های زنان را یادآور می شوم، شاید که تلنگری به آنان که باید، باشد.
 
1.  از آنجایی که هنوز در فرهنگ عمومی و باورهای ذهنی مردم و به تبع آن سیاست گذاران، زنان در جایگاه دوم فعالیتهای اجتماعی قرار دارند، طبیعی است فرصتهای اجتماعی کمتر برای زنان فراهم شود و البته برخی تفکرات که هنوز تکلیف خود را با زن و اجتماع نمی دانند مزید علت می شود. به عبارتی بهتر هم باور افراد جامعه و هم  ذهنیت سیاست گذاران، در مورد حضور اجتماعی زنان روشن نیست (منظور از حضور اجتماعی با تاکید بر بعد فعالیت های فرهنگی و سیاسی می باشد).

2.  در دنیای سیاست، رابطه حرف اول را می زند. وقتی می گویم رابطه منظورم روابطی که برمبنای اصول و ارزشهای انقلاب اسلامی قرار دارد نیست؛ بلکه همان روابطی که با آن سود و زیان فردی یا گروهی تعریف می شود و مدعای این حرف این است که بعد از 34 سال از انقلاب هنوز سیستم مشخصی برای رشد و تربیت مدیران و سیاستمداران و جایگزینی مناسب، تعریف نشده و یا وجود ندارد و همین است که برای انتخابات مجلس مهمترین معضل انتخاب فرد شایسته و اصلح است و یا برای ریاست جمهوری، برای انتخاب فرد مناسب در ابعاد مختلف مورد نیاز یک رئیس جمهور انقلابی به شدت دچار مشکل هستیم.

3.   حلقه گمشده ی تربیت و جایگزینی مدیران و سیاستمداران یکی از مهمترین آسیب های فعلی نظام است. در اوایل انقلاب، جنبش دانشجویی این مهم را انجام می داد که به علت ضعیف شدن تدریجی آن شاهد این امر از سوی آنها نیستیم و احزاب نیز چرتکه هایشان به قواره ی ارزش های انقلاب نیست و اینکه چه کسانی باید متولی این امر باشند سئوالی است که باید پاسخ داده شود.

4.   زنان مسلمان در روابطی که بر پایه ی اصول و ارزشهای انقلابی استوار نیست خود را وارد نمی سازند. هر چند در  سالهای اخیر برای ورود زنان در بعد اجرایی و سیاسی، سروصداهایی شد اما اینکه تا چه میزان برای حضور اجتماعی زنان بود نه برای استفاده ی ابزاری، سئوالی است که بعدها با توجه به سیاست گذاری های کلانی که در دراز مدت اثراتش را خواهیم دید جواب خواهیم گرفت. 

5.    عدم دسترسی به منابع اطلاعاتی کلان و به تبع آن آموزش های لازم برای رشد در فضای سیاست.
ما برای انجام آنچه که تکلیف می دانیم و برای آنچه که فکر می کنیم لازم است در صحنه باشیم هیچ تکیه گاه مطمئنی نداریم! ما در صحنه هستیم  ولی بستری برای فعالیت ما آماده نیست و آسیب پذیری ما را در ابعاد مختلف زیاد می کند. چه کسی از ما به عنوان زنان فعال فرهنگی و سیاسی حمایت خواهد کرد؟

هر چند که بخشی از این مسائل، دغدغه های مشترک بین زنان و مردان است اما به دلیل مردانه بودن فضای سیاست این امور بر زنان بیشتر نمود پیدا می کند.

امروز نیاز به ساماندهی نیروهای انقلابی و به کارگیری آنها متناسب با توانایی ها و استعدادهایشان برای انقلاب اسلامی امری مشهود است. همچنین حمایت های معنوی از زنانی که در جامعه فعالیت می کنند آن گونه که آنها احساس داشتن تکیه گاهی مطمئن برای تلاش های خود داشته باشند و با دلگرمی حضور خود را در فعالیت های اجتماعی ادامه دهند. به امید روزی که جایگاه زنان در جامعه ی اسلامی متناسب با ارزش های اسلامی باشد.

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا